فریده محمودی، قصهگو در گفتوگو با قدس آنلاین:
هدف جشنواره قصهگویی بازگرداندن قصه به جایگاه خودش است/ بچهها شنوندههای بسیار خوبی هستند
یک قصهگو معتقد است؛ علیرغم اینکه فضای مجازی در همه جا سیطره پیدا کرده اما باز هم وقتی در شرایطی قرار میگیریم که برای بچهها قصه تعریف میکنیم به وضوح دیده میشود که آنها به این شکل قصهگویی بسیار علاقهمندند. به نظرم اگر قصه جذابی را در زمان و مکان مناسبی برای کودکان و نوجوانان تعریف کنیم قطعاً از آن استقبال خواهند کرد و به نظرم شنوندههای بسیار خوبی هستند.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، همه ما حداقل چند داستان از دوران کودکی را در ذهنمان به یادگار نگه داشتیم. قصههایی که مادرانمان وقت خواب یا در حین بافتن لباسهای زمستانی تعریف کردند یا داستانهای پرشور و حالی که از پدربزرگ و مادربزرگهایمان در شب یلدا شنیدهایم. اتفاقی که سال به سال با کم حوصلهتر شدن پدر و مادرهای جوانتر و غلبه موبایلها و بمباران اطلاعاتیاش کمرنگ و کمرنگتر شد اما کمتر کودکی را میتوان پیدا کرد که برایش قصه جذابی تعریف کنیم و حواسش به آن جلب نشود.
فریده محمودی، قصهگوی اهل استان مرکزی است و سالها سابقه قصهگویی دارد. او قصهها را با آب و تاب خاصی برای بچهها تعریف میکند و میداند چطور همه تمرکز بچهها را معطوف به شنیدن قصه کند. این قصهگو معتقد است هنوز هم میتوان این سنت قدیمی و زیبا را حفظ کرد و شنیدن قصههای جذاب نیاز هر کودک و نوجوانی است که باید به آن توجه شود، حتی شاید نسل جدید بیشتر از گذشته، چرا که فضای مجازی آدمها را بیش از پیش تنها کرده و بازگشتن به جمعهایی که همه به یک داستان شیرین گوش میکنند میتواند راه حل خوبی برای فعالیتهای دسته جمعی و البته زنده نگاه داشتن این سنت اصیل و قدیمی باشد. در ادامه گفتوگوی ما با این قصهگو را میخوانید.
شما سابقه طولانی در قصهگویی دارید اما چطور شد به قصهگویی علاقمند شدید و آن را ادامه دادید؟
دایی و مادرم در دوران کودکیم خیلی برایم قصه میگفتند. حتی یادم میآید وقتی داییام برایم قصه میگفت نمیتوانستم هیچ قصهای را تا آخر گوش کنم زیرا به قدری این قصهها جذاب بودند و خوب تعریف میشدند که من در میانههای آن خوابم میبرد. مادرم هم خیلی اهل شعر و داستان بود. یادم است مادرم پای دار قالی مینشست و همزمان که قالی میبافت برای من هم قصههای متنوعی از داستان آدم و حوا و حضرت ابراهیم(ع) تا قصههای فلکلور و داستان شنگول و منگول را تعریف میکرد. همه اینها باعث شد من هم به قصهگویی علاقهمند شوم. البته بعدتر در کلاسهای قصهگویی هم شرکت کردم اما زمانی که به استخدام کانون پرورش فکری درآمدم این موضوع برایم جدیتر شد. ۱۸ سال است که در کانون فعالیت میکنم و از سال نخست برپایی جشنواره قصهگویی در آن شرکت کردم و از همان سالها هم موفق به کسب رتبههای برتر شدم و هرسال رتبه استانی داشتم و به مرحله کشوری راه پیدا کردم و سه بار هم برگزیده بخش بینالمللی شدم. همیشه میگویم من فرد خوش شانسی هستم که کارم را خیلی دوست دارم و با پیش زمینهای که داشتم خوشبختانه در این کار موفق بودهام.
شما خودتان از چه روشی برای جذب بچهها به قصه شنیدن، استفاده میکنید؟
من همیشه قصهای را انتخاب میکنم که کشش داشته باشد. زمانی که بچهها دور من جمع میشوند سعی میکنم قصههایی را انتخاب کنم که فراز و فرودهایی داشته باشد و آنها را هیجانزده کند و دوست داشته باشند ادامهاش را بشنوند و برایشان جذاب باشد. همچنین سعی میکنم با توجه به نیاز بچهها مواردی را به داستان اضافه و از آیات قرآنی، احادیث و ضربالمثل استفاده کنم و حتی با زبان محلی خودمان برای بچهها قصه میگویم که برایشان لذتبخش باشد.
با توجه به اینکه اقتضائات زمانه تغییر کرده، به نظرتان مادران نسل جدید همچون مادران گذشته برای فرزندانشان قصه تعریف میکنند؟
در حال حاضر قصهگویی بسیار کمرنگ شده و با توجه به ظهور تکنولوژیهایی مانند اینترنت، موبایل و ... قصهگویی هم نسبت به قدیم کمرنگ شده و بچهها از منابع دیگری اطلاعاتشان را دریافت میکنند اما هیچ کدام از اینها جای قصهگویی رو در رو را نمیگیرد و تمام تلاش کانون این است که در روند برپایی جشنواره قصهگویی خانوادهها را به قصه گفتن علاقهمند کند و در واقع قصه به جایگاه اصلی خودش بازگرداند.
سرعت در فضای مجازی باعث شده بچهها کم حوصلهتر شوند. خودِ بچهها چقدر تمایل به شنیدن قصه دارند؟
علیرغم اینکه فضای مجازی در همه جا سیطره پیدا کرده و طبعاً جذابیتهای خودش را هم دارد اما باز هم وقتی در شرایطی قرار میگیریم که برای بچهها رو در رو قصه تعریف میکنیم به وضوح دیده میشود که آنها به این شکل قصهگویی بسیار علاقمندند. به نظرم اگر قصه جذابی را در زمان و مکان مناسبی برای کودکان و نوجوانان تعریف کنیم قطعاً از آن استقبال خواهند کرد و به نظرم شنوندههای بسیار خوبی هستند.
با توجه به تغییراتی که در نتیجه پیشرفت تکنولوژی، فاصله گرفتن از سنتها و تغییرشکل نیازهای نسل جدید به وجود آمده، به نظر شما تفاوت اصلی قصهگویی در دوره حاضر با شیوه قصهگویی در سالهای قدیم در چیست؟
به نظرم ابزارهایی که امروز به واسطه پیشرفت علم به وجود آمده میتواند به والدین و قصهگویان در روایت بهتر یک قصه کمک کند. به طور مثال در زمان قدیم افراد خانواده دور یک کرسی مینشستند و فقط با استفاده از کلام قصه را تعریف میکردند اما الان در حین قصهگویی میتوان از فیلم و عکس کمک گرفت و حتی میتوان به وسیله کامپیوتر یک قصه تصویری درست کرد. این پیشرفتها دست قصهگو را باز کرده و به نظرم به بهتر قصه گفتن کمک زیادی کرده است.
به نظر شما این شکل جدید از قصهگویی ما را از ساختار اصلی آن دور نمیکند؟
طبیعتاً تکنولوژی ما را از ساختار سنتی قصه گویی دور میکند. ببینید! در حال حاضر دو نوع قصه گویی سنتی و مدرن وجود دارد. قصهگویی سنتی همان چیزی است که در گذشته توسط پدربزرگها و مادربزرگها اتفاق میافتاد، اما قصهگویی مدرن با استفاده از ابزارهای مدرن انجام میشود و دست قصهگو در شاخ و برگ دادن به آن باز است اما به نظرم قصهگویی سنتی علیرغم اینکه شاید کمرنگ شده باشد اما همچنان سر جای خودش مانده و اهمیتش را حفظ کرده و ارتباط رو درو باعث میشود تأثیرگذاری این شکل از قصهگویی به شیوه مدرن آن راه پیدا نکند.
خودتان برای فرزندانتان قصه میگویید؟
بله من همیشه برای پسرم از بچگی قصه میگفتم و او هم بسیار به قصه علاقهمند است و اتفاقاً خودش هم امسال در جشنواره قصهگویی شرکت کرده است.
در ایامی که درگیر کرونا هستیم آیا همچنان به قصهگویی مشغول هستید یا خیر؟
بله، در کانون همیشه کارگاه قصهگویی برگزار میشود، اما در این یکی دوسالی که درگیر کرونا شدیم کارگاهها را به صورت مجازی برگزار میکنیم و خوشبختانه استقبال خوبی هم از آن شده است.
منتشر شده توسط آنلاین قدس